• وبلاگ : نواي زمستان
  • يادداشت : آن روز ها ... اين روز ها
  • نظرات : 1 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نگار.د 
    سلام اقاي ولي زاده.مي خواستم فوق العاده بودن شعر انروزها اينروزهاتونو اعلام كنم.عالي بود و عين واقعيت
    بر خلاف تو داداش عزيز من چندان با نيك آهنگ موافق نيستم..قشنگ حرف زدن آسونه!...به اميد فرداي روشن براي من? تو و تمام مردم دنيا

    در جوار اين مه تا ابد

    خيلي قشنگ بود ...

    نجات سرباز رايان يا اخراجي ها ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    پيانيست يا حمله به اچ 3 ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    سقوط يا دره کاني مانگا ؟!!!!!!!!!!!!!!!!
    .
    .
    .
    مساله اين است !!!!!!!!! جواب ؟! وبلاگ عشق فيلم !!! [لبخند]
    + پوريا پشتاره 

    تو بيست سالگيت را
    مي رقصي
    شادي مي کني
    جشن مي گيري
    دوستانت را مي بيني
    دوستت را !
    من اما بيست سالگيم را در کنج اتاق
    بي حوصله ي روشن کردن حتي يک شمع
    در جوار اين مه تا ابد
    به ياد همه بيست سالگي ام
    اشک مي ريزم
    گريه مي کنم ...

    ديوانه وار دوستت دارم و دوستش ميدارم اي تكه از زندگي را....طه.كاش بداني كي چه عجيب غمگين ام...تو تصوير كن رويا هاي خفته ام را.تو سر بده ترانه هاي تلخ بي او بودن ها را.

    برادرت.پوريا

    دقيق، خوب،گاهي بديع! واحساساتي كه عجيب مشابه است!
    سلام..حس و حالت برام قابل دركه طه جان...به اميد فرداي روشن براي من? تو و تمام مردم دنيا

    چي مي گي!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    راستي تو ديگه چرا نمي ياي پيش من؟

    هان ؟هان؟هان؟

    واي طه واي !

    ته كشيدم من با اين نوشته .

    هر كس در درونش كودكي دارد........

    من هم كودك درونم را دوست مي دارم.

    زيبا نوشتيد طه ي عزيز!

    و روز روز خوبي بود عالي ...