• وبلاگ : نواي زمستان
  • يادداشت : يك روز زيبا ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ااااااااااااااااااااااااااه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه(ِيه دهن باز باز به طوري كه 32 تا دندونش مشخصه رو تصور كن)

    من تا حالا به اين تيگش توجه نكرده بودم كه اين پست براي چه تاريخيه.ببينم تولد شيرين 13/3 ؟واقعا اون متولد 13/3 ؟

    ziba boooooooooooooood

    وجود هر دوشان عزيز و نازنين : )
    سلام...حيا كن حيااااا كن ..حالا كه اينطوريه منم حسوديم شده تا تبريك رسمي نگي شام نميدم...همه به كنار اون اب دهان ايندگان هم به كنار خيلي تصوير جالبي بود حقيقتا سهم من از ايندگان همينه شك ندارم...يه سر بزن پيوندهام رو ببين عزيز ‏

    اولي رو که ميشناسم ، دومي کي باشند ؟

    راستي از زبان دانشجو.... رو يه جاي ديگه هم ديدم
    از احمدنيا به جاي کيک تولد چند نمره امتيازي ميگرفتيد البته با اين کارتون شايد بگيريد ، ميگيريد ايشاالله. ما که بخيل نيستيم

    پاسخ

    توقعي بر درک اين روابط ندارم

    منم همينجا به هر دو عزيز تبريك ميگم..ازت هم ممنونم با اينكه دير آپ كردم اما ديدم مثل هميشه جزو اولين ها هستي در خوندن مطالبم...به اميد فرداي روشن براي من? تو و تمام مردم دنيا

    پاسخ

    وظيفست ...

    سلام طه ي عزيز

    ذوق زده شدم از بابت اين تبريك زيبا و غير منتظره. خوشحالم از بابت اين كه دوستان خوب و ارزشمندي را در ترم جاري بدست آوردم. نيكوي عزيز را كه از ترم هاي گذشته از موهبت دوستي خالصانه اش برخوردار شده بودم و شما و پوريا و چند تن ديگر از دانشجويان ديگر كلاس جامعه شناسي را هم در ترم جاري يافتم و از محبت شان برخوردار شده ام. اميدوارم شاهد موفقيت هاي بيشتر تان در سالهاي آتي هم باشم. ازتون براي يادداشت صميمانه تون بسيار تشكر ميكنم.

    من كيك مي خوام

    پاسخ

    منم مي خوام

    و اما من؛ در اين زمان گمان مي کنم تمام دنيا شمشير را برايم از رو بسته است، دست اميد از زمين و زمان مي کشم و اميد آمدن سواران خرامنده خورشيد را در دل مي پرورانم و از همه چيز دست کشيده ام و دل و دست از هر چيز و هر کسي بريده ام و لحظه اي نمي يابم آن عزيزان را در كنار خويش تا به بهشت ترجيح شان دهم و همچون تو از وجودشان لذت برم

    افسوس و صد افسوس...................

    طه ي مهربان . که مهرباني ات چون مهرباني برادري به دل مي نشيند . سپاس ... گفتي حس هايت را نوشته اي و تشکر ندارد . نگاه تو و حس هاي ارزشمند و محترم تو تشکر دارد . کاش اين واژه ها که تکرار شد ، رنگ و بويشان را آنقدر از دست نداده باشند که مرا بي عطر و طعم خوش آنها بخواني ... سپاس : )