نوای زمستان
زمانی که کودکی می خندد ، باور دارد که تمام دنیا در حال خندیدن است ، و زمانی که یک انسان ناتوان را خستگی از پای در می آورد ، گمان می کند که همه ی دنیا را خستگی از پای در آورده است .
چرا نا امیدان دوست دارند که نا امیدیشان را لجوجانه تبلیغ کنند ؟
چرا سر خورد گان مایلند که سر خورگی را یک اصل جهانی قلمداد کنند ؟
چرا پوچ گرایان ، خود را ،برای اثبات پوچ بودن جهانی که ما عاشقانه و شادمانانه در آن زندگی می کنیم ، پاره پاره می کنند ؟
آیا همین که روشن فکران بخواهند بیماری شان به تن و روح دیگرن سرایت کند ، دلیل بر رذالت بی حساب ایشان نیست ؟
من هرگز نمی گویم در هیچ لحظه ای از این سفر دشوار ، گرفتار نا امیدی نباید شد ، من می گویم : به امید باز گردیم قبل از آن که نا امیدی نابودمان کند