سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: شنبه 103 آذر 3

قبل از هر چیز باید بگویم من یک منتقد سینمایی نیستم . تنها یک انسان یک عقیده یک تفکر که می خواهد احساسا تش را در مورد فیلمی که دیده بیان کند .

بر خلاف بسیاری از هنرها که از اساتیدشان جز یک یا دو نفر ( در ایران ) باقی نمانده است سینمای ما دارای اساتید و کارگردانان بزرگی است . از مجیدی و مخملباف و کیارستمی گرفته تا مهرجویی و تبریزی و میرکریمی و ... اما در این میان یک نام وجود دارد که اگر آن را بر روی یک تابلوی سینما ببینی به راحتی نمی توانی از کنارش بگذری و حتما به ته جبیت با حسرت یک نگاه میکنی و شاید هم گاه به ساعتت .

از آنجا که هیچ گاه سعادت نداشتم فیلم ها را داغ داغ در جشنواره ببینم ، بعد از اینکه شنیدم به نام پدر اکران عمومی شده ، یک هفته نگذشته به تماشایش شتافتم .

مطابق معمول خود را آماده کرده بودم برای یک فیلم حاتمی کیایی ناب آماده شده بودم تا با فراز ها و لحظات اوجش گریه کنم ، آماده شده بودم تا با متلک گویی ها و تیکه پرانی های بازیگرانش در میان گریه هایم گگاه لبخندی هم بزنم .

اما ...................

فیم ، فیلم حاتمی کیایی نبود .از تبلیغات پشت سر هم سامسونگ گرفته تا حرف هایی که نه قالب جدیدی داشت نه مفهوم جدیدی . منتظر چیزی نو بودم همانگونه که در روبان قرمز ، موج مرده و ارتفاع پست دیدم . منتظر حرف های نو اما ................

نمی گویم فیلم بدی بود . نه هرگز که فیلمی بود به مراتب بهتر از بهترین ساخته های خیلی ها  اما فیلم فیلم حاتمی کیایی نبود . از حاتمی کیایی که با دیدبان شروع کرد ، در برج مینو به پختگی رسید و با از کرخه تا راین به اوج ، چنین فیلمی انتظار نمی رفت . شاید اگر این فیلم را مثلا ملاقلی پور ساخته بود می توانستیم نهایت لذت را از دیدن فیلم ببریم .

از حاتمی کیا تعجب می کنم که نتوانسته بود از بازیگرانی به این بزرگی ، بازی بگیرد ( به جز پرستویی و فراهانی ) مثلا کامیز دیرباز می توانست با آن دیالوگ های خاص حاتمی کیایی فیلم را زیر و رو کند اما به قدری معمولی و ساده بازی کرد که شاید یک هنرجو تازه کار بازیگری هم می توانست این نقش را بازی کند یا مهتاب نصیرپور .

این داستان بسیار بسیار تکراری ، می توانست بسیار بسیار بهتر از اینها ساخته شود   .

اگر به تماشای این فیلم میروید یک توصیه برای شما دارم : اگر می خواهید دست از پا دراز تر  از سالن بیرون نیایید اصلا منتظر شوک های بزرگ حاتمی کیایی نباشید و سطح توقعتان را از فیلم بالا نبرید .

یادم به ارتفاع پست افتاد ، آنجا که معلوم شد نرگس با خود اسلحه آورده است یا آن کلوز آپ های قاسم در حالی که دستش به میله بسته شده بود .

آقای حاتمی کیا ! کاش هیچ گاه شما به نام پدر را نساخته بودید ....... کاش


 نوشته شده توسط طه ولی زاده در شنبه 85/5/21 و ساعت 6:11 عصر | نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم

نوای زمستان
طه ولی زاده
از زبان یک دانشجوی جامعه شناسی علامه طباطبایی خواهید خواند فردی که کورسو امیدی به آینده دارد : ...

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 113
مجموع بازدیدها: 272625
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو
موسیقی وبلاگ من