سلام. ضمن آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما، داستان جالبي بود و خيلي خوشحال مي شم با مشاهده مطلب (!!خدا يادش بخير!!) کلبه اين حقير را هم نوراني بفرمائيد.
سلام.
جالب بود. استفاده كردم. بدرود.
سلام
انديشيدم
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است :
بادوستان مروت با دشمنان مدارا
اميدوارم پشيمون نشي از اينكه دعوتم كني به وبلاگت با اين كامنتهاي قشنگم
بهاري باشي و سربلند
ياعلي
بي سرزمين تر از باد
مطلب سوم اينکه گفته بودي نيامده ايم همچون گوسفند زندگي کنيم تا پس از مر گمان ، گرگ و چوپان و سگ گله هر سه ستايشمان کنند . . .! به نظر حقير، چه بسيارند گوسفنداني که شرافتمندانه تر از آدميزاد مي زيند، گوسفند هيچ نفع و سودي که نداشته باشد، شير و پشم و ....اش بسيار به کار انسانها آيد که برخي آدمهاي به ظاهر انسان همين قابليت را هم ندارند.
مطلب چهارم و پنجم و ... هم بذاريم براي بعد.
خودم خسته شدم قطعا شما خسته تر از من!!
اگه ايراد نگارشي دارد از همين الان پوزش!
يادم مي آيد که هميشه بزرگترها برايمان مي گفتند که مرده هر چقدر هم که بد باشد، نبايد در غيابش به بدي از او ياد کرد؛ مي گفتند حتي مصلحتي از او به نيکي ياد کنيد...!
اين چه معلمي است که با اين همه صفت خالي از صفت که شما برايش شمرديد، اينگونه به حق يا به ناحق مسلسل وار با عباراتي تند و خشن به او هجوم برده و به قاضي رفته!!!؟؟
اگر معلمي بود صاحب فکري روشن و منّور، هيچ گاه اين چنين در مقابلش موضع نمي گرفت حتي اگر لايق چنين حرفهايي هم بوده باشد...! خصوصا آنکه تو را نيز به اصرار به مجلس آن مرحوم برده و اکنون اين گونه به قضاوت نشسته...!
مطلب دوم اينکه نوشته ات تنها بر اين مطلب تاکيد داشت که حضور ما در اين دنيا براي جنگيدن و مبارزه است. جنگ با دشمنان آزادي و انسانيت، مبارزه به خاطر اصالت و صداقت عشق، جنگ براي يک زندگي خوب و ....!
بابا يه دستي به سر و روي وبت بكش !!
يه سري به آبدارخونه ي من بزن يه چايي ميخوريم و يه گپي هم ميزنيم
اي آقا بخواهي با سر و صدا بيايي و با سر و صدا هم بري ميشي يه چيز شبيه من كه نمودار زندگيش ، يه نمودار خرچنگ قورباغه ست كه آخرش يه خط صاف رو به پايينه ، البته از هر نظر غير از نظر وجداني.
من هم به روزم ومنتظرتون.