• وبلاگ : نواي زمستان
  • يادداشت : ديروز هر چه بود گذشت . تمام شد .
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام دوست عزيز.به هر چي فكر كني مي توني تسخيرش كني.

    راستي مي دوني که آب هم شعور و درک داره؟ يه سري به وبلاگم بزن
    ژري تايلر : زندگي مانند لبخند ژوکوند است . در نظر اول به روي بيننده تبسم مي کند اما اگر در او دقيق شوي مي گريد.

    من كه با كوهكن موافقم...!

    سلام

    با احترام به نظرتون بايد بگم من با اين طرز تفكر مخالفم و هميشه از اشتباهاتي كه بابت آن كسي آزرده شده شرمسار و پشيمونم ،

    هيچ چيز گذشتني نيست و هيچ کس چيزي را فراموش نميکند ، تا آنجا که امکان دارد بايد در دلجويي از ديگران بکوشيم.

    پاسخ

    اجازه بديد جواب شما و فرهاد عزيز رو با هم اينجا بدهم .من اصلا قصد نداشتم که بگويم پشيمان نيستم از اشتباهي که مرتکب شده ام . که پشيمانم و بسيار پشيمان . من مي خواستم بگويم اشتباهي که انجام داده ام را به هر حال انجام داده ام و نمي توانم انکارش کنم و گفتم که قطعا تجربه بي نظيري بوده که ديگر آن اشتباه رو در ابعاد وسيع تر انجام ندهم .من خوشحالم از زندگي امروزم و به اين دليل حسرت اين را نمي خورم که کاش آن را انجام نداده بودم . نمي خواهم کار بدي که سال ها پيش انجام دادم لذت امروز زندگي مرا از من بگيرد و چون ديگر آن اشتباه را انجام ندادم وجدان معذبي هم در قبال اين مسئله ندارم .در جواب فرهاد هم بايد بگم که اين موضوع هرگز حالت مچ گرفتن و اين قضايا را نداشته که خود قبل تر ها از اين کار که متن را برايش نوشتم از برخي دوستان طلب پوزش کردم و اکنون هم از باقي افراد که اين کار بخصوص موجب ناراحتي ايشان شده است .زياده حرفي نيست .
    + فرهاد كوهكن 

    سلام طبق عادتم موردي مينويسم و پيشاپيش از غلط هاي احتمالي در نوشته ام پوزش مي طلبم:

    1-خطا هايي که از انسان سر مي زند کمتر به حادثه شباهت دارد و نتيجه ي تصميم گيري شخص است.

    2-بعضي اوقات خيلي مهم است که ما چه خطا هايي را مرتکب شده ايم و گذشت زمان اين حقيقت را از بين نمي برد مانند فردي کسي را کشته و بعد پشيمان شده. فکر نميکنم به اين سادگي ها بتوان او را بخشيد و بسيار مهم است که ديگران در مورد او چگونه فکر ميکنند چون نظر ديگران نوعي دادگاه است.مگر اينکه شخص به درستي اعمالش ايمان داشته باشد.

    3-در ضمن هيچ اهميتي در اينکه زندگي اي که براي خود ساخته ايم چگونه است نمي بينم در برابر اين سوال که چگونه آنرا ساخته ايم. به نظر من اين ايده ي شما ايده ي خطر ناکي است. چون کسي ممکن است با دزدي به زندگي بسيار راحتي برسد .

    4-من نمي دانم آن بزرگي که سخني از او نقل کرده ايد کيست ولي هر که هست من سخنش را درست نمي دانم.چون خاطرات خوب و بد و تلخ و شيرين همگي ماندگار است.

    5- اين که شما گذشته ي خود را دوست مي داريد دليل بر اين است که در گذشته خطاي بزرگي انجام نداده ايد و الا اگر کسي در گذشته عمل زشتي انجام داده باشد و بيش از حد آنرا دوست داشته باشد يا هنوز متوجه خطايش نشده و يا از آن خطايش راضي است که در اين صورت . . .

    6-به نظر من اگر در گذشته انسان خطايي انجام داد بايد از آن بترسد و يا حد اقل از آن پشيمان باشد. ولي اين متن شما نوعي خوشنودي از انجام خطاهاي گذشته را در ذهن تداعي مي کند. که باز از نظر بنده درست نيست.

    7-اين که مي فرماييد: "شجاعانه خواهم ايستاد بر پاي تمام خطاهايم . که اگر آن ها نبودند ، ديگر معلوم نبود امروز اين من اينجا نشسته باشم " اگر منظورتان پشيماني از انجام خطا و سعي در جبران آن است که هيچ ولي اگر پافشاري بر خطا هاي گذشته است براي من که قابل قبول نيست. و در ضمن شما بدون آن خطا ها هم احتمالا اينجا بوديد با اين تفاوت که آن اشتباهات را در سابقه ي خود نداشتيد. و عدم وجود آن ها يقينا شما را کس ديگري نکرده بود. کرده بود؟

    8-اين عزيزتان اگر خطايي را که پذيرفته بوديد به شما ياد آوري کرده باشد که در تصميمات آينده ي شما نقش داشته باشد که خدا خيرش بدهد. اگر چيزي را به شما ياد آوري کرده که ديگر ياد آوريش هيچ سودي براي شما و کس ديگري نداشته شايد کارش اشتباه بوده. حالت سومي هم هست وآن اينکه شما کاري کرده بوديد براي مثال تهمتي زده بوديد و او با مدرک اين تهمت شما را رد کرده. ديگر در پذيرفتن خطاي شما لطفي وجود ندارد. بلکه از سر ناچاري بوده و به اصطلاح مچ شما باز شده است. که در اين صورت شما هم يقينا بايد همان کاري را ميکرديد که او کرده و شايد در اينجا معني جالبي ندارد.

    8-دوباره تاکيد مي کنم اينکه شما از امروز خود راضي هستيد چندان مايه ي مباهات نيست مگر با توجه به اعمال گذشته و بررسي چگونگي اين دستاورد. و اين که امروز شما از زندگيتان خوشنوديد و سربلند اگر در گذشته باعث سر افکندگي کسي شده باشيد به نظر من ارزشي ندارد.

    تمام

    در مورد مطلب قبل چيز خاصي به نظرم نيومد كه بنويسم ولي خوشحالم كه به اين راحتي پاي اشتباهاتت وايسادي..درباره وبلاگ گروهي علاقمند بودم كه افتخار همكاري با شما دوستان عزيز رو داشته باشم اما ذيق وقت بيچاره ميكنه آدم رو..وبلاگ گروهي قبليتون رو يه نگاه انداختم..البته اين يك نظر شخصيه اما بعنوان كسي كه هم وبلاگ منفرد داشته هم در وبلاگ گروهي فعاليت كرده بايد عرض كنم اونطور كه شما مينوشتيد بيشتر براي فروم كاربرد داره نه وبلاگ گروهي..در وبلاگ گروهي هر كسي بايد مطلب مستقل از مطلب قبلي بنويسه(البته بطور معمولش اين روند هست حالا استثنا هايي هم داره)...به اميد فرداي روشن براي من? تو و تمام مردم دنيا

    سلام

    وبلاگ قشنگي داري. باز هم بنويس.

    بهم سر بزني خوشحال ميشم.موفق باشي

    با سلام

    نوشته ي قشنگي داشتين

    اگه ممكنه به ما هم يه سربزن

    به نام خدا

    سلام

    آري اگر ما همواره خطاها و گناهان گذشته خود را از خاطر بگذرانيم و به درگاه خدا اظهار شرمساري و توبه كنيم، ديگر به خطا و گناه كشيده نمي‏شويم.

    موفق باشيد.

    سلام.

    خيلي مطلب زيبا و پر محتوايي بود.

    موفق باشيد