• وبلاگ : نواي زمستان
  • يادداشت : كدام فرهنگ ؟ كدام عدالت ؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 26 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    سلام
    اومدم به اميد اين كه به روز شده باشي اما افسوس
    ميرم
    خدانگهدار
    و خدايي در اين نزديكيست !!!!!!!!!!!!!!!!
    سلام..خيلي تلخ بود اما تو هم خيلي خوب اون لحظات رو به تصوير كشيدي عزيزم...به اميد فرداي روشن براي من? تو و تمام مردم دنيا
    سلام دوست من انتخاب شايسته سايت زيباي شما را ته عنوان سايت منتخب تبريك ميگويم . باسپاس دكتر رحمت سخني از اورميه
    حرفي كه از دل برايد بر دل نشيند. خداييش خيلي قشنگنوشتي حال كردم
    پاسخ

    ممنونم از محبتت

    سلام

    اميد -باوري براي تداوم زندگي.

    به ما هم سري بزنيد خوشحال ميشيم.

    تصحيح (قبل از مرگمان)

    سلام

    بيشتر ما ايرانيها از جمله خود من هميشه در حال افسوس خوردن و اي كاش گفتن هستيم و قبل از مگمان براي خودمون عزا ميگيريم ، ولي بايد بدونيم كه هيچ وقت براي انجام آرزوهامون دير نيست. اگر روزي در گذشته نتوانستيم كاري رو بكنيم و برايمان عقده شده الان كه ميتونيم انجامش بديم .اگه نخواهيم هميشه فرافكني بكنيم براي هيچ كاري دير نيست.

    بنام خدا
    با سلام
    مطلب جالبي بود .
    موفق و سربلند باشيد .
    التماس دعا

    سلام

    اي بابا نفرماييد .اينطورام نيست .دست كم نگيريم خودمون رو .دنيا اصولا به همين منواله .اندكي صبر سحر نزديك است

    افسوس !

    سلام

    باشه قول ميدم زود به زود اپ كنم

    مطلبتم خيلي جالب بود

    اين خاطره را من نيز تجربه كرده ام اتفاقا توي همون ايستگاه بين طالقاني و بهشتي و مفتح

    اصلا اونجا درس خونده ام

    كدام فرهنگ؟ كدام عدالت؟

    اين روزها ترس و هراس امانم را بريده است احساس مي كنم در ابديت رها شده ام سراپا كابوس شده ام

    ممنونم از شما 3 ماه ديگر دوباره مي نويسم

    پاسخ

    انشالله . منتظرم .

    يک شهيد نميبيني که چه شيرين و چه آرام مي ميرد ؟؟

    براي آنها که به روزمرگي خو کرده اندو با خود ماندگارند، مرگ فاجعه ي هولناک و شوم زوال است

    گم شدن در نيستي است.

    آن که آهنگ هجرت از خويش کرده است ، با مرگ آغاز مي شود .

    چه عظيم اند مرداني که عظمت اين فرمان شگفت خداوند را شنيده اند و بدان کار بسته اند که:

    ((بميريد ، پيش از آنکه بميريد))

    چنين ميپندارم که در اين سوره ، مخاطب خداوند تنها پيامبر نيست .روي سخن با همه ي آنهايي است که در

    جامه ي خويش پيچيده اند.

    (اي به جامه ي خويش فرو پيچيده !!برخيز و جامه ات را پاکيزه ساز و پليدي را هجرت کن .)

    معلم شهيد، علي شريعتي...

    سلام.شايد نقطه پاياني اين داستانو اما تموم نشده....

    اين از اون داستانايي است كه تهش نميشه نقطه گذاشت بهتره نقطه ويرگول بذاري.

    خيلي زيبا بود ولي چه ميشه كرد از اين اتفاقا اينقدر زياده كه اگه بخواهيم به خاطرشون خاطر خودمونو آزرده كنيم شايد بيشتر از چند ساعت دووم نياريم .....

       1   2      >