سلام
اميد -باوري براي تداوم زندگي.
به ما هم سري بزنيد خوشحال ميشيم.
بيشتر ما ايرانيها از جمله خود من هميشه در حال افسوس خوردن و اي كاش گفتن هستيم و قبل از مگمان براي خودمون عزا ميگيريم ، ولي بايد بدونيم كه هيچ وقت براي انجام آرزوهامون دير نيست. اگر روزي در گذشته نتوانستيم كاري رو بكنيم و برايمان عقده شده الان كه ميتونيم انجامش بديم .اگه نخواهيم هميشه فرافكني بكنيم براي هيچ كاري دير نيست.
اي بابا نفرماييد .اينطورام نيست .دست كم نگيريم خودمون رو .دنيا اصولا به همين منواله .اندكي صبر سحر نزديك است
باشه قول ميدم زود به زود اپ كنم
مطلبتم خيلي جالب بود
اين خاطره را من نيز تجربه كرده ام اتفاقا توي همون ايستگاه بين طالقاني و بهشتي و مفتح
اصلا اونجا درس خونده ام
كدام فرهنگ؟ كدام عدالت؟
اين روزها ترس و هراس امانم را بريده است احساس مي كنم در ابديت رها شده ام سراپا كابوس شده ام
ممنونم از شما 3 ماه ديگر دوباره مي نويسم
يک شهيد نميبيني که چه شيرين و چه آرام مي ميرد ؟؟
براي آنها که به روزمرگي خو کرده اندو با خود ماندگارند، مرگ فاجعه ي هولناک و شوم زوال است
گم شدن در نيستي است.
آن که آهنگ هجرت از خويش کرده است ، با مرگ آغاز مي شود .
چه عظيم اند مرداني که عظمت اين فرمان شگفت خداوند را شنيده اند و بدان کار بسته اند که:
((بميريد ، پيش از آنکه بميريد))
چنين ميپندارم که در اين سوره ، مخاطب خداوند تنها پيامبر نيست .روي سخن با همه ي آنهايي است که در
جامه ي خويش پيچيده اند.
(اي به جامه ي خويش فرو پيچيده !!برخيز و جامه ات را پاکيزه ساز و پليدي را هجرت کن .)
سلام.شايد نقطه پاياني اين داستانو اما تموم نشده....
اين از اون داستانايي است كه تهش نميشه نقطه گذاشت بهتره نقطه ويرگول بذاري.
خيلي زيبا بود ولي چه ميشه كرد از اين اتفاقا اينقدر زياده كه اگه بخواهيم به خاطرشون خاطر خودمونو آزرده كنيم شايد بيشتر از چند ساعت دووم نياريم .....