خدايا مرا ياري ده تا جامعه ام را بر سه پايه ي کتاب، ترازو و آهن، استوار کنم و دلم را از سه سرچشمه ي
حقيقت، زيباي و خير سيراب سازم.
خدايا در برابر هر آنچه انسان ماندن را به تباهي مي کشاند، مرا با نداشتن و نخواستن روئين تن کن...
عشق را در پستوي دلم به دست فراموشي سپردم تا ديگر هيچگاه سراغي از آن نگيرم...
سلام داداش كوچولو
دركت ميكنم
منم زماني كه مامانم اينا تصميم گرفته بودن كه خونه رو عوض كنن خيلي خيلي ناراحت بودم ولي اين اتفاق نيفتاد
آخيششش
ولي هميشه قديمي ها ميرن اثرش تو قلب قديمي ها ميمونه و جديدي ها ميمونن با جديدي ها و روزي همون جديدي هاي قديم هاي امروز ميشن
اصلا گرفتي چي گفتم
بيا من امشب اپديت كردم
سلام
زيبا بود
ياد رفتگان براي انسان لازمه.هيچ وقت دير نيست.
بي فايده نيز نيست.انها به گردنمان حق دارند.
نكنه شما هم با پست به يادشان هستيد.منظورم اينه كه نسيم صبا قاصد
شما تا مزارشان است.اينقدر نيز خوبست.
موفق باشيد
با سلام و عرض احترام خدمت شما دوست بزرگوار
در ادامه سلسله جلسات نقد وبلاگها ، اين هفته با نقد وبلاگ ديجيتال تروريست (http://digitalterorist.blogfa.com)
در خدمت شما دوست گرامي هستيم . لذا بدينوسيله از جنابعالي جهت شرکت در اين جلسه دعوت بعمل مي آيد. پيشاپيش ازحضور گرم و صميمي شما تشكر و قدر داني مي شود .
وعده ديدار ما :
يکشنبه 25/9/86 ساعت 17 الي 19 - خيابان سيد جمال الدين اسد آبادي ( يوسف آباد ) - خيابان 21 - پارک شفق - فرهنگسراي دانشجو - سراي کتاب
با تشکر . روابط عمومي
خاك و گچ و سيمان همه ظاهره و نابود شدني. ذاتا همينطورن . نابود مي شن و نابود مي كنن اونايي رو كه بهشون دل مي بندن. تنها بنايي كه هر روز مستحكمتر مي شه دله. اونجا رو داشته باش.
سلام. غمگين نبينيمت؟؟
مادربزرگ كه تنهايمان گذاشت ، بابا بزرگ خانه را فروخت،با حياطش،درخت هاي گيلاس و گلابي اش،با حوض بزرگش،با همه ي خاطرات شيرينش.
بابابزرگ كه خانه را فروخت،آنها هم كمتر از يه سال خرابش كردند،برج ساختند و
همه خاطراتم را كشتند !!! به همين سادگي