خانم باب المفتوح
فرموده ايد : (( جمله تفاوت احساس خدا در آفرينشش را قبول ندارم و در ادامه گفته ايد: چرا خدا گريه كند ؟؟؟ ))
بنده تصور ميکنم اينجا سو برداشتي صورت گرفته به اين معنا که تلقي شما از جمله خدا بر تولد هر دختر گريه ميکند آنست که خدا از آفرينش دختر احساس خوبي ندارد و يا ارزش وجودي زن در اين جمله پايين آمده ...
حال آنکه تلقي بنده از اين جمله آنست که بر عکس ، بدليل همانهايي که شما بر ارزش وجودي دختران اقامه کرده ايد شايسته نيست که دختران و زنان امروزي در وضعيتي نازل تر از حکمت وجودي شان باشند ... و گريه خداوند نه به مثابه يک امر واقع که به عنوان تلنگري به خودمان است که جايگاه زنان را در حوزه هاي خانوادگي و اجتماعي ... باز تعريف کنيم متناسب با همان حکمتي که خدا در آفرينش او لحاظ کرده ، البته اين بسيار دشواره ، ما در قرآن اشاراتي داريم که انسان را در يک تعريف مشترک از آموزه هاي خداوند پيرامون زنان دچار ابهام ميکند همانند آنجايي که به جنگ اشاره ميشود و زنان کفار را در صورت به اسارت گرفته شدن توسط مسلمين بدون رضايت خود و همسر طلاق يافته فرض ميکند که مسلمانان ميتوانند با آنان ازدواج کنند ( قصدم ورود به اين مساله نيست ، تنها عرض بنده اينه که
يافتن حقيقت پيرامون بهترين حقوق و بهترين جايگاه زنان در جامعه دشوار شده )
بهرحال تلقي بنده از آن جمله گريه خدا ... به دلايل فوق همانند شما نيست