• وبلاگ : نواي زمستان
  • يادداشت : خدا گريه هم مي كند
  • نظرات : 5 خصوصي ، 32 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رضا 

    در ادامه فرموديد : ((ومطمئنم خداوند متعال از مرداني كه در اين مرز و بوم حقوق زنان را در مرحله اي از زندگي پايمال كرده اند راضي نخواهد بود ...حتي شمايي كه از بيرون گود بر دختران افسوس ميخوريد))

    ما افسوس بر وضعيتي ميخوريم که حقوق زنان در فرهنگ ، سياست ، اقتصاد و ساير ساحت هاي فردي و اجتماعي لحاظ نميشه همانطور که حتي حقوق مردان در مواردي نقض شده همانطور که حقوق معلمين ، کارگران ، دانشجويان و ساير نيروهاي اجتماعي نقض شده ...

    تقاضا دارم به اين جمله عنايت ويژه داشته باشيد که ما افسوس بر بخش وجودي و ويژگيهاي فطري و ذاتي زنان نميخوريم بلکه افسوس ميخوريم که اين وضعيت ناخوشايند رو ايجاد کرده که اتفاقا زنان از باروري آن بخش ارزشمند وجودي و ذاتي خودشون براي اعتلاي دو جنسيت مرد و زن بدلايل کاملا ترکيبي و چند بعدي محروم شدن ...

    پس با اين نتيجه گيري فوق اميدوارم اين سو تفاهم بر طرف شده باشه

    فرموديد : ((كه خداوند زن را بالاتر از مرد ناميد يعني رحمت در برابر نعمت ...كه نعمت خدا بر عوام است و رحمت شامل حال خواص)

    بنده دليلي بر برتري جنسيتي بر جنسيت ديگر قائل نيستم چنانچه ميان 2 چيز وابسته به يکديگر و تکامل دهنده يکديگر برتري وجود نداره

    بنده از مسائل مذهبي اطلاع ندارم و لذا ميان دو جمله نعمت و رحمت که تصور ميکنم شما با رهيافتي مذهبي به تشبيه يکي به عوام و ديگري به خواص کرده ايد قضاوت نميکنم چون اطلاع ندارم

    با اين حال با اندوخته بسيار ناچيزم فطرت پاک هر انسان رو که در بدو تولد در بهترين وضعيت خودش قرار داره شايسته نام رحمت ميدونم که تنها متعلق به يک جنس خاص نيست و نميدانم من در کجا معترض شدم که اين واژه متعلق به زن نبايد باشه که اينچنين متهم ميشوم ، مگر آنکه اتهام بنده تنها اين باشه که رحمت را شامل حال همه فطرتهاي پاک ميدانم فارغ از جنسيت زن و يا مرد و البته اتهام جالبي ست

    ممنون که وقت گذاشتيد و پاسخ داديد

    در پناه حق

    پاسخ

    من به حرف هاي رضاي عزيز اضافه کنم که شما فرموديد : (( خداوند متعال در آفرينش زن و دختران نهايت ظرافت را بكار برده و حتي انجام كارهايي چون در اشتغال در بيرون از خانه را بر زن واجب ندانسته چون خود به حكمت آفرينشش واقف است )) سرکار باب الفتوح ! مي دانيد يکي از پايه هايي که اين ظلم ها نسبت به زنان اين جامعه بر آن استوار است ، همين جمله شماست ؟ اين که اندروني نشيني زن را مربوط به موارد زيستي کرده اند تا هر ظلمي که مي توانند بر حقوق زن روا دارند ؟ زن اگر از ابتدا خانه نشيني را اختيار نمي کرد ( که بنا به دلايلي آن هم نه زيست شناختي ! اين کار را کرد ) باز هم آيا جايگاهش همين بود ؟ از اونجايي که رضا به خوبي جواب شما رو دادند و من تک تک کلماتش را قبول دارم ، لازم نمي بينم که جواب اضافه اي عرض کنم . خوشحال ميشم اگر پاسخي داشتيد بشنوم