شعرتونم جالب بود
سلام آقا طه خوبي؟
اومدم بگم سال نو مبارك
سلام
شعر خوبي بود .......
وبلاگ جالبي داريد ..
به ما هم سري بزنيد منتظرم ..................
مگر لبان زن فاحشه طعم دارد ؟طعم چي ؟رژ لب يا ترياك يا اكس ياشراب... يا...
عشق واقعي مگر يافت شدني است ؟
همان بهتر كه در حسرتش بوسه اي بر لبي نكاشت
و يادي در خاطر نگذاشت
و...
تا بوده دنيا همين بوده كه گفتي
1.من اين نوشته رو دوست دارم.
2.زبان شعري ما هنوز به پختگي نرسيده...اما من همين غزاي خام رو با لذت مي خورم....توجه نكردي!من با لذت با تمام ذرات بدنم مي خورمش.
3.لعنتي چرا اين شعر اينقد به من نزديكه !؟
4.با اجازه شما تقديمش ميكنم به اون بي نام !
سلام. جالب بود.
خوشحالم كه امروز پس از خواندن رمان بادبادك باز اين يادداشت تون رو دوباره خوندم. اميدوارم فيلم اش رو هم ببينم به زودي.
شعرواره تون هم زيباست و پر نكته. مرسي
اولش ميخواستم بكشمت ولي الان ديگه نه ديگه
خيالم راحت شد
سلام سلام
من ابجي بزرگت هستم
بي خيال رفيق
نيامدنش يک درد است و آمدنش هزار و يک درد
نه اينکه بگويم لذتي ندارد که بيهوده است
اما تمنايش نکن که اگر با تمنا بخواهيش آمدنش به دلت نخواهد نشست
ضمنا : اول