چقدر خسته البته من هم يه موقع هايي تنم به تن اين خستگي ميخوره چاره اي نيست جز تحمل و اميد به کور سويي روشن ....
در مورد منتخب شدن يا نشدنت به چيز بگو نميدونم اسمش رو بگم يا نه ..........
راستي در مورد پينوشت شماره 3 تون بايد بگم هنوز اول کاريد يه روزي ميرسه که حالتون از روزهايي که دانشگاه ميريد بهم ميخوره ( البته اميدوارم اين طوري نشه ) من که از اين محيط تهي از دموکراسي و عدالت و سرشار از شعار و درس هايي که خود اساتيد بهش عمل نميکنند دلم گرفته .............