نوای زمستان
استاد ادبیاتی می گفت : " مقدمه نوشته های تو از متنت قوی تر است و برای همین خواننده را بعد از رسیدن به متن دچار بی انگیزگی می کند "
حال می خواهم قالب را بشکنم و یکراست به سراغ اصل مطلب بروم .
به علت اینکه امسال من کنکور را پیش رو دارم ، نمی توانم بیش از این وقت خود را صرف وبلاگ و وبلاگ نویسی کنم و باید این دنیای زیبا و به نسبت عجیب را برای مدتی رها کنم . ( البته سعی دارم هر یک ماه یا هر دو ماه یک بار پستی از خودم بگذارم )
البته نوای زمستان بیکار نخواهد ماند و من این وبلاگ را چند صباحی به دوست بسیار بسیار گرانقدرم ، فرهاد کوهکن می سپارم و ایشان از این به بعد با نوشته های خود پایه های نوای زمستان را بر پا نگه خواهد داشت . باشد که بعد از بازگشتم دست در دست هم نوای زمستان را پیش ببریم .
از دوستان سبز سرخی به شدت پوزش می طلبم زیرا شاید تا چندی نتوانم برای سبز سرخ مطلب بنویسم . بودن در سبز سرخ برای من افتخاری بود که به راحتی نسیب هر کسی نمی شود . دعوت به سبز سرخ به راستی نقطه عطفی در عمر وبلاگ نویسی من بود . در اینجا باید از آقا جواد عزیز تشکر کنم که این فرصت را به من داد تا من هم در کنار نویسندگان قوی سبز سرخ مطالبی بنویسم . امیدوارم بعد از بازگشتم سبز سرخ دوباره من را بپذیرد .
از حامد عزیز خانی این دوست خوبم که مدت کوتاهی از آشنایمان می گذرد معذرت می خواهم زیرا نتوانستم آنچنان که باید او را یاری کنم و متاسفم که نتوانستم دین خود را به پارسی بلاگ و باشگاه هوادارانش ادا کنم . باز هم امیدوارم بعد از بازگشتم بتوانم به وبلاگ و باشگاه هواداران پارسی بلاگ کمک کنم .
همچنین از آقای فخری مدیریت محترم پارسی بلاگ به خاطر الطاف فراوانی که به بنده داشته اند بسیار متشکرم .
و در آخر از تمام دوستانی که در این مدت من را یاری کرده اند از جمله : خانم عباسی . آقای جواد نقی زاده ، حامد عزیز خانی ، زیبا خانم ، خانم رویایی ، آقای احسان بخش ، آقا طاهای با تین و ......... تشکر می کنم
به امید روزی که دوباره به طور جدی وبلاگ نویسی را آغاز کنم .
یا علی