سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: جمعه 103 فروردین 31

انبوه واژه ها در برابر دیدگانم رژه می روند . انبوه کلمات ، دسته های جمله ،جمله های دیگران ، حرف های من و این تردید نفرین شده ، این تردید مردد ، این تردید مزاحم که نمی گذارد دست هایم را در تل کلمات فرو ببرم و واژه های دلخواهم را از میانشان پیدا کنم ، کنار هم بگذارم و بنویسم .

بنویسم ؟

از چه بنویسم ؟ نوشتنی ها را نوشته ام کلمات دیگر توان و تحمل باقی حرف ها را ندارند .

نه ، نه ، تقصیر تردید نیست . تقصیر این درون آشفته ی من است . مشکل وجود سیاه نفرین شده ی بد سرشت من است .

دیده هر قدر هم که زیبا ببیند ، ذهن هر قدر که امید تلقین کند . اما این دل است که تا نخواهد رام شود ، رام نمی شود و اگر هم بخواهد ، هرگز نمی خواهد .

خسته شده ام از این نمایش پوچ و خالی دروغین ، از این همه نقاب . از رنگ ها خسته شده ام ، از آدم ها ، از خنده های چرکین و دروغین لب های چروکیده خسته شده ام .

سرم درد می کند . بغض راه نفسم را گرفته است .

و چاره اش ...

چیزی که هزار بار در حسرتش ساعت ها گریسته ام : شانه های مهربانی که تکیه گاه پیشانی پر چین و چروکم باشد ، دست هایی که در انبوه گریه هایم غرق باشد ، لب هایی که چروک نباشد ، ...


 نوشته شده توسط طه ولی زاده در شنبه 86/4/30 و ساعت 10:50 صبح | نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم

نوای زمستان
طه ولی زاده
از زبان یک دانشجوی جامعه شناسی علامه طباطبایی خواهید خواند فردی که کورسو امیدی به آینده دارد : ...

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 23
مجموع بازدیدها: 269534
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو
موسیقی وبلاگ من