• وبلاگ : نواي زمستان
  • يادداشت : و يک بار سرش به لبه ي يک جوي آب خورد و ديگر ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ممنون از اين كه نظر خودت را در مورد و زن شيطان بود برام فرستادي .زن و مرد با هم برابرند و هيچ فرقي ندارد .اينها مثل شعارهايي هستند كه در گوشم وزوز مي كنند .يكي برام كامنت گذاشته كه پهلوانترين زنان دليرترين مردان را هنگام خشم آرام مي كنند !!!!! اي هوار ! زن هم انسان است .احساسي بودنش را كه من درك نمي كنم .چون زنم .ولي چند روز پيش يك پسري به دوستم پيامك !زد .من يه دوست دختر پيدا كردم از تو بهتر و خوشگلتر !!!! شايد شما هم چون مردي نمي تواني در اين زمينه قضاوت كني .بماند
    پاسخ

    شايد .
    ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم

    موجيم كه آسودگي ما عدم ماست
    پاسخ

    يکي از بيت هايي که عاشقانه دوستش دارم و فکر مي کنم اگر صائب تنها همين بيت را نيز سروده بود به همين پر آوازگي مي بود .و اعتقاد دارم خيلي جاها به صورت سمبليک وبي خردانه ياي ازش استفاده ميشه .

    سلام.

    دوستي داشتم كه معتقد بود بايد زشتي گناه را بچشد تا كراهتش را درك كند. و تمام شيريني گناه را تجربه كرد و سرنوشتش كه بماند. با هر زمين خوردن و سقوطي موافق نيستم.

    از اين كه به من سر زدي ممنون.

    سلام به نظر من اگه انسان با هر بار خوردن زمين بتونه يه چيز جديد به اندوخته هاش اضافه کنه به زمين خوردنش مي ارزه ، ولي طوري هم نشه که به زمين خوردن عادت کنه جوري که ديگه زانويي براي بلند شدن براش نَمونه.
    ممنون از نظر و لطفتان... اميدوارم موفق باشيد...

    سلام. شاعري كه مي گفت: من تا خودم سرم به سنگ نخورد نه درد را مي فهمم نه سنگ را، درست گفته ولي ما كه اينقدر سرمان به سنگ خورده و درد را هم فهميده ايم چرا سنگ را نمي فهميم؟