• وبلاگ : نواي زمستان
  • يادداشت : شب هاي فراموش شده
  • نظرات : 2 خصوصي ، 24 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام. خاطره قشنگي بود. من هيچكدوم از پدر بزرگامو نديدم. بازم لا اقل تو اين شانسو داشتي. ايشالا كه نوه هات رقص پنجه هاي خودتو ببينن .