بگذار برف ببارد
و باران هاي ناگاه
ما را قلبي بهاري بس است
در اين سرماي جانكاه
لينكيدمت با اجازه
سلام
به قول مرحوم ژاله اصفهاني كه حدود 60 سال مجبور بود در خارج زندگي كنه :
مرا بسوزانيد
و خاکسترم را
بر آبهاي رهاي دريا بر افشانيد،
نه در برکه،
نه در رود:
که خسته شدم از کرانه هاي سنگواره
و از مرزهاي مسدود.
قلم رواني دارين ، موفق باشين