• وبلاگ : نواي زمستان
  • يادداشت : دلم براي خودم تنگ شده است .
  • نظرات : 8 خصوصي ، 28 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بي نام و نشون 

    كميت زندگي رو بخاطر اين جملت نوشتم :حالا تو ديگر در ميان اين ملتي که از نان شب برايشان واجب تر ، قهرمان و اسطوره است ، يک شبه ( به کسر ش و سکون ب ) اسطوره مي شوي هر چند با عمري کوتاه و براي عده اي محدود .

    باشه هرچي دوست داري بنويس مثل اين جمله :از زيبايي و خوبي جهان و وجود خدايي که تنها سهمت از او گلايه و شکوه است ، نه حمد و سبحان .
    مي دوني آقاي ولي زاده زندگي حق هر انسانيه و گلايه از خدا هم بجاست اگر حقمون رو كامل نده ولي ناراحت بودنت آزارم ميده ! حالا چرا من نميدونم ،من دوست دارم حرفاي نشنيده ات رو بشنوم بنويسشون ولي اينطوري ننويس :حرف هايي هست براي نگفتن . بغض هايي هست که آغوش دوست نمي طلبد و اشک هايي که سيلشان را تنها متکاي تختت تاب مي آورد و من پرم از همه ي اينها .

    دوست دارم خوشحال باشي همين دليلي نداره كه تو خودت رو يكبار هم خندان نديده باشي ،يادمه خودت گفتي زندگي شادي داري نگفتي ؟ مرد باش گريه كن ولي ننويسشون به اين بغض آلودي نميگم الكي بخند ولي خودت رو بزار جاي شخصيت هاي پستهاي قبليت ، تو از اونها غصه كمتر داري ولي بيشتر ناراحتي آخه چرا ؟؟؟؟

    مگه همه اونهايي كه نمينويسن ناراحتن تاحالا اشك نريختن ؟

    پاسخ

    دوست عزيز دوست داشتنيم . حرفهايتان را کلمه به کلمه مي پذيرم و بايد بگويم همين سردرگمي بيش از هر چيز آزارم مي دهد . راستش حق با شماست شايد بهتر بود ننويسم . نمي دانم . هنوز نيمي از وجودم از قرار دادن اين پست نا راضيست . راستي گفتيد به شخصيت هاي پست هاي قبليت نگاه کن . نگاه که کردم فهميدم آنها روحشان بزرگتر از روح من است و به قول حافظ : مرد اين بار گران نيست دل مسکينم