همد درديم انگار!
به منم گير دادند اما تونستم دربرم
سلام:
اول گفتم خوش به حالتان كه نمره هايتان را ديد ه ايد كه ما اين جا 300كيلومتر دوريم و.....
هضم برايم نميشود.اين رنگ هاي سبز مداوم كه نفس را در سينه بند مياورند و احساس ميكنم داريم زير دست هايي خفه ميشويم واز شدت سنگيني انگار ديگر نميتواني تقلا هم كني.
چيزي نميتوانم بگويم....
شاد و آزاد بزييد.
سلام خوبيد...
منتظر حضور سبزتون هستم...
باروني باشيد...
فكر ميكنيد حرف ديگري هم دارند كه بزنند اون جماعت ؟ ِ مسخ شده در ناداني
اين مدت كه نبودم نوشته هايت بزرگ شده اند يك تغيير ديگر هم كردي آن هم كه اسم دختر مختر تو وبلاگت زياد شده اون سرهنگه يا سربانه يا نمي دونم چي چيه اينجا هم خرتو مي گيره ها!
daasht in chizaa yaadam miraft - heif ! hanooz daaram fekr mikonam invare donyaa aadamaa chejoori zendegi mikonan o oon var che joori ! heyf .. chi daaram begam ..
سلام طه جان
يادم مياد خيلي وقت پيش با احتياط و ترس از سطح شهر فيلم مي گرفتم گويي از مراكز حساس نظامي فيلم ميگيرم ! و پدرم كه مرتب به من تذكر ميداد كه دوربين فيلم برداري رو زودتر غلاف كنم گويي اسلحه بدست داشتم !
و الان كه اين اتفاق براي شما افتاد با خودم ميگم از 10 - 15 سال پيش عجب به مرز شكوفايي !! رسيديم كه حتي 1 جوان دوربين بدست در سطح شهر رو تحمل نميكنند
از اينكه يك افسر پليس به خودش جرات ميده به يك شهروند گستاخي كنه و با او از غرب زدگي و مسائلي بگه كه در هيچ جاي دنياي پيشرفته در حوزه وظايف ذاتي اش نيست بايد زنگ خطري باشه براي جامعه كه داريم كم كم بر ميگرديم به دهه 60 اما اينبار با نام نوآوري ! و شكوفايي !
چي بگم...........................................
ظاهرا شما هر دو دقيقه يك بار نظرات وبلگ رو چك مي كنيد
اين به هر حال که گفتيد خيلي بيخود بود قربان
واقعا متاسفم
خواهش مي شه اما اين برخورد شما خيلي كليشه اي بود
موفق باشيد