• وبلاگ : نواي زمستان
  • يادداشت : من و امنيت اخلاقي و كافه 78
  • نظرات : 0 خصوصي ، 23 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + مائده 
    سيستم احمدي نزادي است ديگر و ما باز بايد نگاه كنيم به بي حرمتي هاي بي دليل؟!!

    همد درديم انگار!

    به منم گير دادند اما تونستم دربرم

    سلام...متاسفم براي اون قضيه ميدان خراسان..احتمالا به خاطر ارايش ظاهرت بودهو سطح فرهنگي جنوب شهر....من اصلا حالم خوب نيست نمره ها افتضاح...بايد برم ..براي من تو دانشكده جايي نمونده..از پسش بر نمي ام....باز هم متاسفم براي خودم...دوربينت...جامعه...تفكراتمون...انگيزه هامون....اون مامور كوتاه فكر....متاسفم

    سلام:

    اول گفتم خوش به حالتان كه نمره هايتان را ديد ه ايد كه ما اين جا 300كيلومتر دوريم و.....

    هضم برايم نميشود.اين رنگ هاي سبز مداوم كه نفس را در سينه بند مياورند و احساس ميكنم داريم زير دست هايي خفه ميشويم واز شدت سنگيني انگار ديگر نميتواني تقلا هم كني.

    چيزي نميتوانم بگويم....

    شاد و آزاد بزييد.

    سلام خوبيد...

    منتظر حضور سبزتون هستم...

    باروني باشيد...

    فكر ميكنيد حرف ديگري هم دارند كه بزنند اون جماعت ؟ ِ مسخ شده در ناداني

    دارم فكرميكنم به كجا مي رويم آن هم اين چنين شتابان ! غرب زده ؟ اصلا معني غرب زده را مي فهيمد؟
    + هم آوا 

    اين مدت كه نبودم نوشته هايت بزرگ شده اند يك تغيير ديگر هم كردي آن هم كه اسم دختر مختر تو وبلاگت زياد شده اون سرهنگه يا سربانه يا نمي دونم چي چيه اينجا هم خرتو مي گيره ها!

    سلام...

    daasht in chizaa yaadam miraft - heif ! hanooz daaram fekr mikonam invare donyaa aadamaa chejoori zendegi mikonan o oon var che joori ! heyf .. chi daaram begam ..

    + رضا 

    سلام طه جان

    يادم مياد خيلي وقت پيش با احتياط و ترس از سطح شهر فيلم مي گرفتم گويي از مراكز حساس نظامي فيلم ميگيرم ! و پدرم كه مرتب به من تذكر ميداد كه دوربين فيلم برداري رو زودتر غلاف كنم گويي اسلحه بدست داشتم !

    و الان كه اين اتفاق براي شما افتاد با خودم ميگم از 10 - 15 سال پيش عجب به مرز شكوفايي !! رسيديم كه حتي 1 جوان دوربين بدست در سطح شهر رو تحمل نميكنند

    از اينكه يك افسر پليس به خودش جرات ميده به يك شهروند گستاخي كنه و با او از غرب زدگي و مسائلي بگه كه در هيچ جاي دنياي پيشرفته در حوزه وظايف ذاتي اش نيست بايد زنگ خطري باشه براي جامعه كه داريم كم كم بر ميگرديم به دهه 60 اما اينبار با نام نوآوري ! و شكوفايي !

    من که به شخصه عاشق اون دوربينتم که هميشه تو دانشکده دستت مي گيري احتمالا بايد متوجه نگاههاي حسرت بارم بهش شده باشي...براي رمش ناراحت شدم و اون 90 تا عکسش ...همينه ديگه ..چي کار کنيم خوب؟

    چي بگم...........................................

    + princo 

    ظاهرا شما هر دو دقيقه يك بار نظرات وبلگ رو چك مي كنيد

    اين به هر حال که گفتيد خيلي بيخود بود قربان

    واقعا متاسفم

    پاسخ

    بله دقيقا هر دو دقيقه
    + princo 

    خواهش مي شه اما اين برخورد شما خيلي كليشه اي بود

    موفق باشيد

    پاسخ

    سلامت باشيد به هر حال
       1   2      >